به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران جوان، همه چيز در مورد جنها واژه «جنّ» ۲۲ بار در قرآن ذكر شده، و روي هم الفاظ «جنّ، جانّ و جِنّه ۳۲ بار در ۳۱ آيه آمده است. در كتابهاي آسماني ديگر نيز به نامهاي «جنّ، جانّ، ابليس، شيطان و شياطين» نام برده شده است.
جن در لغت
در مفردات، راغب اصفهاني در معناي جنّ آورده است: اصل كلمه جنّ «پنهان و پوشيده بودن شئ از حواسّ است. به كودك در شكم هم از آن جهت «جنين» گويند كه ناپيداست و «مجنون» از آن جهت كه آثار و نشاني از عقل در او ديده نميشود، و «جُنّ» به معني سپر كه جنگجو سر و گردن خود را با آن ميپوشاند.
آيات قرآن كريم درباره ويژگيهاي جنها
«جن» چنانكه از مفهوم لغوى اين كلمه به دست مىآيد، موجودى است ناپيدا كه مشخصات زيادى در قرآن براى او ذكر شده، از جمله اينكه:
۱- موجودى است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است، (وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ) (الرحمن- ۱۵)
۲- داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. (آيات مختلف سوره جن)
۳- داراى تكليف و مسۆوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن).
۴- گروهى از آنها مۆمن صالح و گروهى كافرند (وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا). (جن ۱۱)
۵- آنها داراى حشر و نشر و معادند (وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا). (جن ۱۵)
۶- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعداً ممنوع شدند (وأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا). (جن ۹)
۷- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مىكردند و با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهائى داشتند، به اغواى انسانها مىپرداختند (وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا). (جن ۶)
۸- در ميان آنها افرادى يافت مىشوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همانگونه كه در ميان انسانها نيز چنين است (قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ) «عفريتى از جنّ گفت: «من آن را پيش از آنكه از مجلس خود برخيزى براى تو مىآورم و بر اين [كار]سخت توانا و مورد اعتمادم.»! (نمل ۳۹)
۹- آنها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان را دارند
وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ … يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ): «گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مىكردند، و براى او معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مىكردند» (سبا ۱۲- ۱۳)
۱۰- خلقت آنها در روى زمين قبل از خلقت انسانها بوده است (وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ) (حجر ۲۷)
آيا پذيرفتن موجودي به نام «جن» عاقلانه است؟
در حالى كه اگر موضوع وجود جن از اين خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملاً قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مىبينيم، نداريم، بلكه علماء و دانشمندان علوم طبيعى نيز مىگويند: موجوداتى را كه انسان با حواس خود مىتواند درك كند، در برابر موجوداتى كه با حواس قابل درك نيستند ناچيز است.
تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بينى كشف نشده بود، كسى باور نمىكرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار بلكه ميليونها و ميلياردها موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آنها را نداشته باشد؛ و نيز دانشمندان مىگويند: چشم ما رنگ هاى محدودى را مىبيند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود، رنگها و صداهائى كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست بسيار بيش از آن است كه قابل درك است.
وقتى وضع جهان، چنين باشد چه جاى تعجب كه انواع موجودات زندهاى در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آنها را درك كنيم، و وقتى مخبر صادقى مانند پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و قرآن كريم از آن خبر دهد چرا نپذيريم؟
به هر حال از يكسو قرآن كلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ويژگي هائى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى ديگر هيچ دليل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنابراين بايد آن را پذيرفت، و از توجيهات غلط و ناروا بايد بر حذر بود، همانگونه كه از خرافات عوام در اين قسمت بايد اجتناب كرد. اصل وجود جن بنا بر آيات و روايات فراوان قابل انكار نيست.
خرافههاي جن
جن از نظر آيات قرآن و روايات وجود دارد و درباره اين موجود ناپيدا سخن گفته شده است ولى مى دانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادى درباره اين موجود ساخته اند كه با عقل و منطق سازگار نميباشد و به همين جهت يك چهره خرافى و غير منطقى به اين موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مى شود مشتى خرافات نيز با آن تداعى مى شود از جمله اينكه آنها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، كينه توز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالى، خانه هايى را به آتش كشند! و يا كشتن و گرفتن آنها و موهومات ديگرى از اين قبيل.
موجودي كه از نظر فيزيكي وجود ندارد چطور ميتواند كشتن آن صورت بگيرد! اينها خرافهها و شايعاتي است كه با ماهيت جن سازگار نميباشد. جن اصلا جسم ندارد و جسماني نيست و همانطور كه با توجه به آيات بيان شد از آتش است و اين آتش از جنس آتش عنصرى نيست؛ زيرا از خود گرما برون نمى دهد.
به هر حال از يك سو قرآن كلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ويژگيهايى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى ديگر هيچ دليل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر اين بايد آن را پذيرفت، و از توجيهات غلط و ناروا بايد بر حذر بود همانگونه كه از خرافات عوام در اين قسمت بايد اجتناب كرد.
مفهوم ديگر جن
اين نكته نيز قابل توجه است كه جن گاهى بر يك مفهوم وسيعتر اطلاق مىشود كه انواع موجودات ناپيدا را شامل مىشود، اعم از آنها كه داراى عقل و در كند و آنها كه عقل و درك ندارند، و حتى گروهى از حيواناتى كه با چشم ديده مىشوند و معمولًا در لانهها پنهانند، نيز در اين معنى وسيع وارد است.
شاهد اين سخن روايتى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفريده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپيدا هستند) و صنفى به صورت مارها، و صنفى به صورت عقربها، و صنفى حشرات زميناند، و صنفى از آنها مانند انسانند كه بر آنها حساب و عقاب است.» «سفينة البحار» ج ۱ ص ۱۸۶ (ماده جن)
با توجه به اين روايت و مفهوم گسترده آن، بسيارى از مشكلاتى كه در روايات و داستانها در مورد جن گفته مىشود، حل خواهد شد.
مثلاً در بعضى از روايات از اميرمۆمنان على عليهالسلام مىخوانيم كه فرمود: لا تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشيطان يقعد على العروة والثلمة: «از قسمت شكسته ظرف و طرف دستگيره آن آب نخوريد، زيرا شيطان، روى دستگيره، و قسمت شكسته مىنشيند»
با توجه به اينكه «شيطان» از «جن» است، و با توجه به اينكه جاى شكسته ظرف، و همچنين دسته آن محل اجتماع انواع ميكروبها است، بعيد به نظر نمىرسد كه «جن و شيطان» به «مفهوم عام» اينگونه موجودات را نيز شامل شود. (دقت شود)
كلام آخر:
اصل وجود جن بنا بر آيات و روايات فراوان قابل انكار نيست، ولي جزئيات وجودي و مباحث ديگر مرتبط با آن به گونهاي با خرافات و اوهام آميخته است كه اعتمادي بر آنها نيست.