زن جوان قرباني عشق ممنوعه شد

۱۹ بازديد

پرونده قتل زني كه در پي يك رابطه ممنوعه كشته شده است، در دادگاه كيفري استان تهران رسيدگي شد.

 

 

روزنامه شرق نوشت: اوايل سال جاري مردي به مأموران پليس خبر داد همسرش به نام فهيمه گم شده است. اين مرد به پليس گفت همسرش از خانه بيرون رفته و ديگر برنگشته است. او در توضيح ماجرا به مأموران گفت: من طبق معمول هر روز از خانه خارج شدم تا سر كار بروم. همسرم در خانه بود. وقتي برگشتم او در منزل نبود و بچه‌ها تنها بودند. من نمي‌دانم همسرم كجاست و تلفنش را هم جواب نمي‌دهد. او هر بار از خانه خارج مي‌شد، حتما به من خبر مي‌داد.

 زن جوان قرباني عشق ممنوعه شد

با توجه به گزارشي كه اين مرد به مأموران داد و عكس‌هايي كه از همسرش در اختيار پليس گذاشت، تحقيقات براي مشخص‌شدن سرنوشت اين زن آغاز شد تا اينكه چند روز بعد مأموران به شوهر فهيمه خبر دادند جسدي در اطراف تهران پيدا شده است كه مشخصات همسر او را دارد. وقتي شوهر فهيمه به محل مدنظر رفت، جسد را شناسايي و تأييد كرد جنازه متعلق به همسرش است. براساس گزارش پزشكي قانوني فهيمه بر اثر واردآمدن ضربات متعدد چاقو به بدنش جانش را از دست داده بود.

فيلم/ نامزدي و ازدواج «حسن يزداني» + همسر حسن يزداني كيست؟

شوهر اين زن درباره اينكه چرا همسرش در آن منطقه بود، گفت: من هيچ حدسي نمي‌زنم. ما كسي را در آنجا نداريم و اصلا نمي‌دانم چرا بايد جسد همسرم در آنجا باشد. اين در حالي‌ است كه گزارش كشف جسد نشان مي‌داد جسد فهيمه يك روز بعد از گزارشي كه شوهرش از مفقودشدن او داده، در يكي از خرابه‌ها كشف شده بود. به‌اين‌ترتيب پليس در شاخه‌اي ديگر از تحقيقات خود تلفن همراه مقتول را بررسي كرد و متوجه شد اين زن با يك شماره تلفن در ساعاتي خاص از روز تماس داشته است؛ شماره‌اي كه شوهر فهيمه نيز صاحب آن را نمي‌شناخت. در ادامه صاحب خط تلفن شناسايي و بازداشت شد.

 

اعتراف به جنايت

او كه مردي جوان به نام امير است در بازجويي‌هاي اوليه به قتل اعتراف كرد و گفت: من با فهيمه در خيابان آشنا شدم. ما سوار اتوبوس بوديم. وقتي پياده شديم به او گفتم با من دوست مي‌شوي؟ او هم قبول كرد. شماره تلفنم را گرفت و شماره خودش را هم داد. چند ساعت بعد من به او پيام دادم و جواب داد. اين‌طور بود كه رابطه ما شكل گرفت. من از او درباره وضعيت زندگي‌اش پرسيدم و او هم گفت چند ماهي است از شوهرش طلاق گرفته و تنها زندگي مي‌كند. حتي به من نگفت فرزند دارد. متهم ادامه داد: رابطه ما شروع شد و رابطه خوبي هم بود، بيش از يك ماه بود كه ما با هم در ارتباط بوديم و در هفته چند بار همديگر را مي‌ديديم، ترياك مي‌كشيديم و مشروب مي‌خورديم. من آن‌قدر عاشق فهيمه شده بودم كه مي‌خواستم به او پيشنهاد ازدواج بدهم.

 

متهم درباره روز حادثه گفت: روز حادثه او را سر قرار در تهران سوار موتور كردم و با هم براي گشت‌و‌گذار به اطراف تهران رفتيم، در آنجا در خانه يكي از آشنايان من نشسته بوديم و داشتيم ترياك مي‌كشيديم و مشروب مي‌خورديم كه فهيمه گفت بايد برگردد و در حالت مستي به من گفت كه شوهر دارد. من از روز اول به او گفته بودم با زن شوهردار كاري ندارم و چنين گناهي مرتكب نمي‌شوم؛ اما او به من دروغ گفته بود. وقتي موضوع را فهميدم عصباني شدم و به فهيمه گفتم براي چه به من دروغ گفتي، اول سعي كرد وانمود كند اشتباه كرده و اشتباهي حرفي زده است؛ اما بعد كه اصرار و عصبانيت من را ديد، گفت حرفش درست است و شوهر دارد. بعد به من گفت به تو ربطي ندارد و اين مسئله من است. سر اين موضوع با هم جروبحث كرديم و من كه از شدت عصبانيت كنترل خودم را نداشتم، با چاقويي كه آن اطراف بود ضرباتي به فهيمه زدم. خون از بدنش جاري شده بود و مي‌دانستم ديگر جاني در بدن ندارد. جسد را با ماشين دوستم به بيابان‌هاي اطراف منتقل كردم و بعد خودم به تهران برگشتم.

 

بعد از اعترافات متهم، پرونده با اتهام قتل عمدي به دادسرا فرستاده شد و متهم يك بار ديگر حرف‌هايش را در مقابل بازپرس تكرار كرد.

 

طرح شكايت

شوهر فهيمه ضمن شكايت از متهم از طرف خودش و فرزندانش، گفت: من و فهيمه هيچ مشكلي با هم نداشتيم. من صبح زود از خانه بيرون مي‌رفتم و تا ساعات پاياني روز سر كار بودم، چون بايد خرجي زن و بچه‌ام را مي‌دادم. براي اينكه بتوانم زندگي آرامي براي فهيمه درست كنم، مجبور بودم چند شيفت كار كنم. اگر فهيمه من را دوست نداشت طلاقش مي‌دادم اما هيچ‌ وقت درباره اينكه من را دوست ندارد با من صحبت نكرد و نمي‌دانم چرا اين‌ كار را كرده است. به‌هر‌حال من و فرزندانم از قاتل فهيمه شكايت داريم و درخواست رسيدگي به اين پرونده را دارم.

 

با پايان تحقيقات مقدماتي در مرحله دادسرا و بازسازي صحنه جرم كيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.

 

قرار است متهم در شعبه 10 دادگاه كيفري استان تهران به‌زودي پاي ميز محاكمه برود.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.